مصائب دولت بزرگ در اقتصاد

ادامه از صفحه یک
...دوم اینکه اندازه اقتصاد کشور نسبت به اندازه دولت کوچک‌تر است، یعنی تولید اندک است و مالیات می‌تواند قسمتی از درآمد مردم باشد. در شرایطی که دولت بزرگ است و اقتصاد کوچکی داشته باشیم، میزان مالیاتی که دولت اخذ می‌کند بسیار اندک است و با مالیات اندک هزینه‌های دولت تأمین نخواهد شد. این مشکلی است که امروز اقتصاد ما به آن دچار است و تا زمانی‌که اقتصاد بزرگی نداشته باشیم، نمی‌توان به افزایش درآمدهای مالیاتی امیدوار بود. در کشورهایی که اقتصاد بزرگی دارند، دولت‌ها تا ۲۵ درصد مالیات دریافت می‌کنند. در کشورهای توسعه‌یافته درآمد به حدی بالاست که حتی اگر دولت ۲۵ تا ۳۰ درصد آن را هم مالیات دریافت کند، تفاوت محسوسی برای صاحبان درآمد وجود نخواهد داشت و تأثیری بر زندگی و تولید یا فعالیت اقتصادی‌شان نخواهد داشت.   هرچند هدف اصلی از دریافت مالیات تأمین منابع مالی دولت است، اما باید در بحث مالیات طوری عمل کنیم که به فکر کل اقتصاد باشیم یا به تعبیری اداره دولت و تأمین مالی دولت از طریق مالیات یا هر طریق دیگری وابسته به تولید تولیدکنندگان است. اگر تولیدکننده‌ای تولید نکند، هیچ مالیاتی اخذ نخواهد شد یا اگر تولیدکننده نیرویی را استخدام نکند دستمزدی وجود نخواهد داشت که بتوان از آن مالیات دریافت کرد. بنابراین پیش از اینکه هدف دولت‌ها مالیات‌ستانی باشد، باید هدفشان رشد اقتصادی باشد، چون بدون درآمد ملی بالا و بدون رشد تولید، مالیاتی تحقق پیدا نمی‌کند. در علم اقتصاد مطرح شده که بخشی از سیاست‌های مالیاتی بر تولید و مصرف اثرگذار خواهد بود و این سیاست‌ها می‌تواند اقتصاد و تولید را توسعه بخشد. تا زمانی‌که وضعیت رفاه عمومی مردم بهبود نیابد، نمی‌توان از آنها مالیات دریافت کرد و در چنین شرایطی هرگونه دریافت مالیات مساوی است با سخت‌تر شدن اقتصادی. دولت با هدف بهبود شرایط رفاهی، قضائی، حقوق و دستمزد، امنیت، خدمات عمومی و مشابه اینها تشکیل می‌شود و اگر هم درآمدی به دست می‌آورد باید این درآمد در این راستا هزینه شود و اجازه ندهد به هیچ‌یک از اینها آسیب وارد شود.   شیوه صحیح مالیات‌ستانی به عدالت کمک خواهد کرد، اگر به صورت غیرصحیح مالیات‌ستانی انجام شود نه‌تنها به عدالت کمکی نخواهد کرد، بلکه به عدالت آسیب هم خواهد رساند. دولت پیش از اینکه با هدف گسترش عدالت مالیات‌ستانی کند باید ابتدا مشخص کند که منظورش کدام جنبه عدالت است؛ یعنی عدالت کمونیستی یا عدالتی که از طریق مالیات سرانه محقق می‌شود یا اینکه به تناسب درآمد، مالیات دریافت شود. اینکه ما چه چیزی را عدالت بدانیم و چه برداشت و مفهومی از عدالت را مدنظر قرار دهیم بسیار مهم است. همچنین باید مشخص شود که مالیات‌ستانی در کشور ما عادلانه انجام می‌شود یا خیر این‌گونه نیست. هرچند به صورت علنی اعلام شده که باید مالیات‌ستانی عادلانه باشد اما در عمل چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد. مثلآً یک سری مالیات‌هایی که دریافت می‌شود خواسته یا ناخواسته به تولید آسیب می‌رساند یا اینکه رفاه عمومی را خدشه‌دار می‌کند، لذا اگر هدف دولت کمک به تحقق رفاه برای همه هست، می‌توان گفت چنین مالیات‌هایی نباید دریافت شود.   در کشور ما سیاست‌گذاری‌ها تحت تأثیر جوسازی‌ها قرار دارد، مثلاً مالیات بر خانه‌های خالی را وضع کرده‌اند که هدف از آن جلوگیری از خالی ماندن خانه‌هاست اما در اصل این دور از عدالت است یا مالیات بر سپرده‌های بانکی که عده‌ای آن را مطرح کرده‌اند مصداق بی‌عدالتی است، چون کسی که پول خود را در بانک سپرده کرده و مشکل عده‌ای دیگر را با سپرده خود رفع می‌کند، انصاف است مالیات هم پرداخت کند. از این دست جوسازی‌ها زیاد است که اگر هریک از آنها تحقق یابد به عدالت و تولید آسیب وارد خواهد شد. متأسفانه به دلیل در نظر نگرفتن جنبه‌های مهم و اصلی در سیاست‌گذاری‌های مالیاتی سبب شده تا مالیات‌ستانی در کشور ناعادلانه و غیرعلمی باشد.